جریان

زیستن

جریان

زیستن

لینک‌های هفته دوم فروردین نود و چهار

شنبه, ۸ فروردين ۱۳۹۴، ۰۵:۴۸ ب.ظ
  • علی نوروزی

لینک‌های هفته اول آبان نود و سه

جمعه, ۹ آبان ۱۳۹۳، ۰۱:۴۱ ق.ظ

     از این به بعد اینجا لینک‌هایی می‌گذارم که برایم جالب بوده اند. هر دو هفته یک‌بار احتمالا. دوهفته‌نامه‌ی لینک‌ها!

احتمالا موضوعات بیشتر به کامپیوتر مربوط خواهند بود؛ موسیقی و ادبیات هم!


پارسیش - ادوارد اسنودن مردی که دنیا به دنبال اوست (قسمت اول)

nwm : مدیر پنجره X، نوشته شده با جاوااسکریپت (نودجی‌اس)

گفتگوی هارمونیک - زیبایی‌شناسی ناعادلانه‌ی مردم نروژ بر دوشِ ادوارد گریگ (I)

American Fuzzy Lop : Instrumentation-driven fuzzer for binary formats

Wikipedia - Firmware#Security_risks


  • علی نوروزی

د اینترسپت

پنجشنبه, ۱۶ مرداد ۱۳۹۳، ۰۶:۰۱ ق.ظ


    
د اینترسپت (The Intercept) انتشاراتی‌ی آنلاینی‌ست که در فوریه‌ی ۲۰۱۴ توسط سازمان خبری First Look Media بنیانگذاری شد. این انتشاراتی اخبار و اسناد مربوط به افشاگری‌های ادوارد اسنودن را منتشر می‌کند که بیشتر انتشارها توسط گلن گرینوالد خبرنگار روزنامه‌ی گاردین و یاور همیشگی اسنودن انجام می‌شود.

از جمله‌ی مدارک و اخبار منتشر توسط این سایت می‌توان به موارد زیر اشاره کرد:

هنر فریب: آموزشی برای نسل جدید عملیات‌های مخفی آنلاین

برای کوانتوم بیش از یک راه وجود دارد

راهنمای فهرست پیگیری مارس ۲۰۱۳

پول، سلاح، اطلاعات نظامی: آمریکا همراه همیشگی اسرائیل در حملات است

شما می‌توانید با نگاه کردن به این ویدیوی گربه در یوتیوب هک شوید.

ICREACH :‌ ان‌اس‌ای چگونه گوگل سرّی خود را ساخت؟

لیست کامل اسناد منتشر شده



     افرادی همچون اسنودن، گرینوالد و اسانژ انسان‌های برتر دوره‌ی ما هستند. کسانی که ما نامشان را بارها در متن خشک و بی‌تفاوت روزنامه‌ها و وب‌سایت‌ها می‌خوانیم و سریعن فراموش می‌کنیم؛ متن‌های خشکی همچون متن بالا.
فراموش می‌کنیم، مثل بقیه‌ی چیزهایی که به فراموشی سپرده‌ایم. شاید و شاید تنها در حین خواندن چند لحظه به ایثار و بزرگواری این بزرگان فکر کنیم. بیشتر اوقات با متن خبر یک افشاگری، یک ایثار و یا حتا یک قتل‌عام همانگونه برخورد می‌کنیم که با یک خبر درباره‌ی مسابقات فوتبال! همانقدر بی اهمیت و همانقدر پوچ و بی‌روان...
تربیت عامی و رسانه‌ای توجه ما را از مسائل اساسی بریده است و از ما ربات‌هایی گوشتی ساخته است که هیچ ادراکی از محیط و مسائل ندارد. ربات‌هایی که داده‌هایشان تنها توسط برنامه‌ریزی تامین می‌شود و تنها با توجه به آن داده‌ها با محیط برخورد می‌کنند و تصمیم می‌گیرند.
برای ما ربات‌های تنها دو چیز برنامه‌ریزی شده است: حفظ امنیت سیستم و سپس حفظ امنیت خود.

پایان. حالا این متن را فراموش کنید!
  • علی نوروزی

نوشتن کتاب؛ بدون کاما، بدون نقطه، بدون سواد!

چهارشنبه, ۱۴ خرداد ۱۳۹۳، ۰۱:۳۲ ب.ظ

اگر سواد را با همان معنای کلاسیک خود یعنی توان خواندن و نوشتن هم در نظر بگیریم، باز هم می‌توانیم در آن سطح‌بندی‌هایی انجام دهیم.

مثلن به این شکل : سطح اول: خواندن و نوشتن ابتدایی؛ سطح دوم: خواندن صحیح و نوشتن با دقت اولیه بر جزئیات نگارشی؛ سطح سوم: خواندن و نوشتن با رعایت کامل قواعد زبانی و نگارشی؛ ...؛ سطح N: توان خلق ادبی؛ ...


البته این سطوح در جامعه ادغام نیز می‌شوند!
زمانی که سواد ظاهری با سواد واقعی هم خوانی نداشته باشد؛ چنین می‌شود که کتاب‌هایی نوشته می‌شوند بدون کاما و بدون نقطه. یعنی ترکیبی از سطح اول و سطح N!

با یک تامل کوتاه می‌توان به این نتیجه رسید که علت تولید اثر برای مؤلف چیزی به جز تولید محتوای علمی بوده است. و یا اگر هدف تولید محتوا به صورت علمی بوده، خالق ادراکی از نگارش و اهمیت آن نداشته است.

این چند روزه در حال خواندن کتابی در زمینه‌ی برنامه‌نویسی هستم که از زبان انگلیسی به فارسی توسط آقای __________ ترجمه و توسط آقایان __________ و __________ تصحیح! شده است. این کتاب برای بار چهاردهم به چاپ رسیده است. این کتاب از لحاظ نگارشی از صد نمره، نمره‌ای یک رقمی می‌گیرد.

این مساله‌ی بسیار آزار دهنده‌است که اهالی علم به این شدت با ادب و زبان بیگانده‌اند. انگار نمی‌داند هر تالیف و ترجمه‌ای و به صورت کلی هر نوشته‌ای و یا شاید بهتر باشد بگوییم هر گفتگویی، ریشه‌هایی در بستر زبان دارد.

انگار دغدغه‌ی دیگری یا شاید یک پوچی و گیجی و بی‌درکی از نیازها در ذهن اعضای این جامعه وجود دارد. این موضوع به هیچ‌وجه به مسائل اقتصادی باز نمی‌گردد و معطوف به دلیل ناشناخه‌ی بی‌اهمیت‌پنداری عمیقی می‌شود که در جامعه‌ی ما مستتر و آشکار است.

  • علی نوروزی

چیست و چرای EME + کمی از انحصارطلبی

سه شنبه, ۶ خرداد ۱۳۹۳، ۰۴:۱۶ ق.ظ
به نظر می‌رسد که روند استفاده از ابزار سنگی تا حدود ۴۰٬۰۰۰-۵۰٬۰۰۰ سال پیش به صورت پلکانی بوده‌است. در هر مرحله (انسان ماهر، انسان کارورز، انسان نئاندرتال) استفاده از ابزار سنگی به صورت پیشرفته تری از مرحلهٔ قبل آغاز شده‌است، ولی بعد از شروع هر مرحله، توسعهٔ بیشتر ابزارها کند بوده‌است. این گونه‌های انسان از لحاظ فرهنگی محافظه کار بوده‌اند، ولی از ۵۰٫۰۰۰ سال پیش، فرهنگ مدرن انسان شروع به رشد با سرعت بیشتری نمود. جارد دایموند، نویسندهٔ کتاب سومین شامپانزه، و سایر انسان‌شناسان این موضوع را «جهش بزرگ رو به جلو» می‌نامند.*


قصه از جایی شروع می‌شود که مفهومی به نام دی.آر‌.ام (Digital rights management) و به فارسی مدیریت حقوق دیجیتال شکل می‌گیرد و سی‌دی‌ها قفل‌دار می‌شوند تا دزدی معنوی صورت نگیرد!


ای.ام.ای (Encrypted Media Extension) و به فارسی افزونه‌ی رسانه‌ی رمزنگاری‌شده، API یی در جاوااسکریپت است که این امکان را فراهم می‌آورد که استریم مدیا به صورت رمزنگاری‌شده انجام شود. گوگل و ماکروسافت این امکان در مرورگرهای خود قرار داده‌اند. از آن بابت این API را افزونه می‌خوانند که امکان غیرفعال سازی آن وجود دارد. اما با غیر فعال بودن این امکان، مدیای رمزنگاری شده قابل استفاده نمی‌باشد، مگر آن که جایگزینی برای آن توسط طراح در نظر گرفته شده باشد.

اتفاقی که جدیدن به وقوع پیوسته این است که موزیلا نیز با همکاری ادوبی در حال طراحی این پلاگین برای استفاده از آن در فایرفاکس است. پس از این به بعد در وب بیشتر با ویدیوها و صداهایی رو به رو هستیم که به صورت رمزنگاری شده استریم میشوند.

این اتفاق در واقع توسط استدیو هالیوود کلید خود که می‌خواست ویدیوهای خود را روی اینترنت قرار دهد اما نه به شکل قابل دانلود. جامعه‌ی نرم‌افزار آزاد در برابر حرکت موزیلا و به کل ورود حقوق دیجیتال به دنیای وب واکنش‌هایی نشان داده. مثلن وب سایت defectivebydesign.org که توسط بنیاد نرم‌افزار آزاد طراحی شده است و در حال جمع‌آوری امضا برای مقابله با این اتفاق است -که من هم آن را امضا کردم-.



مشکلی که با این قضیه وجود دارد ظاهر آن یعنی دور از دسترس قرار دادن داده نیست، بلکه روح کهنه‌ی قضیه است که انحصارطلبی‌ست. منظور انحصار مالکیت معنوی نیز نیست، زیرا هیچ خالق اثری، هیچگاه مالکیت معنوی خود را از دست نخواهد داد. منظور بیشتر آن حس انحصاریست که سرچشمه‌اش در زندانی بودن فرد در دنیایی کوچک دارد. فکر می‌کنم اگر در انحصار چیزی تلاش کنیم، آن را نیز کوچک شمرده‌ایم و از رشد و پایداری آن جلوگیری کرده‌ایم. از جهت دیگر فکر می‌کنم عاملی که باعث می‌شود ما انسان‌ها به رشد و خرد و تولید برسیم، پیرامون ماست که شامل محیط فیزیکال و جامعه، و نیز درونیاتی که بر اثر گذر زمان در ما شکل گرفتنده‌اند، می‌شود. درونیاتی که بر اساس مطالعه و دیدن در ما بنیاد یافته‌اند. انحصارطلبی می‌توانست باعث شود که دست ما هیچگاه به یک خیلی چیزها نرسد. تصور کنیم تاریخ بشر از ابتدا دچار این انحصارطلبی می‌شد. این که دسترسی به یک‌سری چیزها، مختص به افرادی خاص باشد یا در عوض پرداختی صورت بگیرد. این شما را به یاد انحصارهای سلطنتی نمی‌اندازد؟ آزاد نبود دسترسی جز این است؟ در تاریخ دوره‌هایی داشته‌ایم که برای مثال تحصیل مختص به طبقه‌ای خاص بوده یا مثلن علم تولید نمک!! تفاوت زیادی وجود ندارد! می‌تواند تصور کرد اگر چیزها در دنیا انحصاری بودند، رشد بشر درجایی متوقف می‌شود و بشر به درجازدن می‌افتاد. نباید این را فراموش کرد که ما جزئی از جامعه‌ی بشر هستیم و از وظایف مهم ما این است که در رشد بشر تا حد امکان تاثیر مثبت داشته باشیم. نباید خودخواهانه و منفعت‌طلبانه برخورد کرد؛ تولید و خلق ما به پشتوانه‌ی تاریخ چند میلیون ساله‌ی بشر صورت پذیرفته است و بدون آن ما می‌بایست از نقطه‌ی صفر شروع می‌کردیم و این نمی‌توانست خوب باشد.


راستی، برای آشنایی با روش ساده‌ی کار این API، می‌توانید به سایت HTML5rocks نیز مراجعه کنید.

  • علی نوروزی

چنین که می‌شنوی

يكشنبه, ۲۰ بهمن ۱۳۹۲، ۰۳:۵۴ ق.ظ

روحیه‌ی به راهی ندارم این روزها. حوصله‌ای ندارم که بخواهم بخوانم یا بنویسم یا فکر کنم. من بعد از خواندن و نوشتن فکر می کنم، بعد ِ حرف زدن فکر می کنم.

حرف نمی‌زنم که نیاز شود که بعد فکر کنم.

حرف نمی‌زنم؛ موسیقی می‌گذارم تا بشنوید:

از ادوارد آرتمیو(Эдуа́рд Арте́мьев) ، موسیقی متن فیلم استاکر ِ تارکوفسکی را.

دریافت موسیقی

  • علی نوروزی

سنت وبلاگ نویسی

دوشنبه, ۱۶ دی ۱۳۹۲، ۰۱:۱۲ ب.ظ

مثل همان روزها که همه‌چیز را به یک باره کنار گذاشتیم و خواستیم از آغازی راه پیش بگیریم که نقطه ای پیش از خود ندارد، همان روزها که ما نبودیم عده‌ای دیگر بودند مثل ما و خواستند دست به تجربه بزنند. تجربه ای با از نقطه ای تازه، یک تجربه ی کاملن مدرن.

نامش را شاید سرراست نتوان سنت انتخاب کرد، شاید بسیار مدرن تر از آنی باشد که مدرن خوانده می‌شود، شاید اشتباهن کمی زود آمده باشد، شاید این حرف‌ها فقط بازی با کلمات باشد.
حالا که فراموش شده، حالا که من هم مثل بقیه فراموشش کرده ام، حالا که دارم از زبانش سخن می گویم می‌خواهم از حقش دفاع کنم. می خواهد از فراموشی‌ها بزند بیرون و دوباره زیست کند و جان و رونق بازگرداند به قلم. به قلمی که دیگر مثل سابق خوب نمی‌چرخد و آنقدر می‌چرخد که سر مخاطبش گیج برود و سر خودش گیج برود و بالا بیاورد روی مخاطب.


قلم می‌خواهد مخاطبش را بکشد توی خودش و با مخاطبش بازی کند، نه این که از کنار او بگذرد و بعد بیفتد توی زباله‌دان و دیگر هیچگاه خوانده نشود.

  • علی نوروزی

تنبلی

جمعه, ۱ آذر ۱۳۹۲، ۰۷:۴۸ ب.ظ

مثل تمام گاه‌هایی که سری به وبلاگ می‌زدم تا از حالش باخبر شوم، امروز هم آمدم. امروز که جمعه‌ست.

مدتها بود فکر می‌کردم، به این که چرا کارهایی که از دستم برمی‌آیند و مفیدند را سخت‌تر از قبل انجام می‌دهم و زود دلیلش را می‌فهمم. می‌فهمم که دلیلش عنوان این مطلب نیست، این است که آدم گاهی از همه‌چیز خسته می‌شود. گاهی دلش می‌خواهد بیندازندش توی یک انفرادی و دیگر مسئول هیچ‌چیز نباشد، دغدغه‌ی هیچ نداشته باشد.

هرکدام از ما میل‌هایی داریم برای ادامه، میل‌هایی که ما را نگه داشته‌اند و چیزی می‌گذارند جای خودشان وقتی نباشند. اما مفاهیم وقتی توی ذهن آدم طوری شکل بگیرند که دیگر هیچ میلی خستگی‌اش را خوب نکند، آدم هرچقدر هم که ایده‌ال‌گرا و هرچقدر هم دنیاش بزرگ باشد، پاهاش سست می‌شود.

این روزها شده‌ام همان آدم  ِ توی انفرادی. دیگر اهمیت چیزها برایم مرده است و شده‌ام موجودی نیم زنده، که نه دستش به نوشتن می‌رود، نه چشمش به خواند و نه دلش به زندگی.

واقعیتم شده موجودیت بیولوژیک. همین هم برایم کافیست.

  • علی نوروزی

سلام دنیا

يكشنبه, ۶ اسفند ۱۳۹۱، ۰۸:۱۵ ب.ظ
این وبلاگ قراره خونه ی چندمی باشه که توی اون از کدها بنویسم و موسیقی و هرچه دوست دارم!
مدت ها بود که دیگه وبلاگ نمی نوشتم و شاید شبکه‌هی اجتماعی یکی از دلایل اصلی اون بودند.
چند مدتیه بود تصمیم گرفته بودم که باز وبلاگ بنویسم باز!، که این وبلاگو بیان رسوند.
با ما همراه باشید.


  • علی نوروزی